حرف های ممنوعه

متن مرتبط با «فصل» در سایت حرف های ممنوعه نوشته شده است

فصل نو

  • دوباره یه فصل نو تو زندگیم شروع شد...این سرعت بالا یه ادم دونده میخواد...نمیدونم واقعن چراانقدر یهو همه چیز داره سریع پیش میره...یه وقتیی کند بودن زمان کلافه م میکرد اما الان از این سرعت دارم لذت میبرم از این که مجبور نیستم بشینم تا بلکه یه فرصتی پیش بیاد و خودم فرصت های مختلف برای تجربه های جدید ایجاد میکنم خوشحالم و خدا رو شکر میکنم...از این که حالم رو به بهبوده ...دیگه غمگین نمی نویسم ...دیگه احساس فروخوردگی ندارم...از این که حس میکنم رو پا شدم...این حال خوب و واقعن مدیون خیلی اتفاقای خوبی ام که برام افتادن...مدیون کاری که پارسال پیدا کردم ...مدیون کارگاه مونارت..مدیون مرکز مشاوره دانشگاه و دکتر مهمان نوازان ...مدیون عشقی که برام بوجود اومد...و مدیون خودم...گاهی انگار تو نقطه ی توجه خدایی...انگار میبینتت و میخواد که کمکت کنه...گاهی انگار دلش میسوزه برای همه ی ایسادن هات و سکوت هات و قوی بودنت...امشب با استاد شجاع نوری حرف زدم روزنه ی امید جدید برای بدست اوردن نعمت و برکت برام بازشده...میتونم فردا برم درباره این که میتونم با کوره دانشگاه کار کنم ازشون سوال کنم.گل و یه مقدار وسایل لازم دارم در کنار کارگاه مونارت سعی میکم خودم کار کنم و درامد شخصی خودم رو هم داشته باشم اینجوری خیلی سریع تر پیش میرم باید یه چند تا هدف برای خودم تعیین کنم و سعی کنم بهشون برسم... [ جمعه بیست و سوم مهر ۱۴۰۰ ] [ 21:29 ] [ محبوبه ابوالحسنی ] [ ] بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها