تحول...تهوع...تکرر

ساخت وبلاگ
دلت چی میخواد آخه لعنتی...لعنتی لعنتی ...تو چرا اینقدر خسته شدی آخه یهو...چی خراب شد تو زندگیت...کی سیلی زد بهت...چی شد یه دفعه ای...چرا امروز تو اون فردایی نشد که دیروز میخواستی؟...چرااهنگ غمگین گوش میدی،راه میری،گریه میکنی تو خیابونا؟آخه چی شد که مثل شکست خورده ها شدی؟آخه چرا زدن تو پرت؟چرا ذوقت و کشتن.؟کیا این کارا رو کردن با قلبت؟چرا قفل شدی؟چرا این قفلا باز نمیشن؟به چی گیر کردی؟به کجا گیر کردی؟الان دقیقا کجای قصه ای؟اینجا تهشه یعنی؟افول و سقوط و...اینجا کجاست...من به چی نگاه کنم...به گذشته به اینده به حال...اینده ای هست اصلا...اینجا کجاست؟؟؟کجای داستانه؟این داستان داره تموم میشه؟اگه اخراشه خب آرزو کن...آرزو کن زود تر به تهش برسی...تموم بشه بره ...چرا تموم نمیشه...اگه اینجا تهش نیست...خب ارزو کن...ارزو کن این مرحله رد بشه بره...این همه تکرار اخه واسه چی...این همه دور خودت بچرخی که چی شه؟...دنیا عجب جای مزخرفیه...مزخرفه؟...خسته مه...کلافه مه...تموم دارم میشم...ذوب دارم میشم...تلخ شدم...

کاش مثلا یهو تو زندگیم یه تغییر بزرگ رخ میداد میومدم اینجا ثبت میکردمش...

 

حرف های ممنوعه...
ما را در سایت حرف های ممنوعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahboobeab00a بازدید : 117 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 7:26